ثنا گلیثنا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 7 روز سن داره

من و... من

حرفای بزرگونه

دختر ملوسم امشب دلم می خواد باهات یکم بزرگونه حرف بزنم ! تو این روزا وشبهایی که من وتو،هفته بیست و هشت ازهمنفسی مونو شروع کردیم، وتو بی خبر از دغدغه های دنیا داری تو دل مامان غذاهای خوشمزه میخوری، موسیقی های قشنگ گوش میدی، برای خودت میخندی وخلاصه دور از هیاهوی دنیای ادم بزرگا واسه خودت زندگی میکنی، توی دنیا کلی خبروهیاهوست !خوب وبد! شاید خیلی ها باشن که حتی یه تیکه نونه ساده یا حتی یه لیوان اب تمیزهم برای خوردن نداشته باشن ،حتی لباسی ساده برای پوشیدن! اما به لطف خدا ، توهمه اینا رو داری... واینا همه جای شکر و تشکر داره!شکر خدا که لطف ومهربونیش رو با دادن این همه نعمت واین مدلی شامل حالت کرده! پس بیا از همین حالا که تودل مامانی، باهمدیگ...
9 اسفند 1391

لذت ماورایی

دخترم : وااای که یه  وقتا چه لذتی داره بعد از دقایق و گاه ساعتی انتظار برای اینکه ضرباهنگ زندگیت رو در وجودم حس کنم، بعد از کلی نوازش کردنت از ورای بطنم ونازت رو کشیدن ، مثل یه عروس ماهی تو دلم میلغزی وغرق لذتی ماورایی ام میکنی! الحق که مادر بودن چه لذتی داره ! خدایا به شکرانه ی این نعمت به درگاهت دعا میکنم این لذت رو به همه ارزومندانش بچشون!     ...
9 اسفند 1391

بدون عنوان

دختر قشنگم قصدم از نوشتن این پست فقط شرحی بر احوالات این روزهای تو فرشته ی کوچولوئه!   عزیزم این روزا دیگه کاملا حرکاتت رو احساس میکنم...شما بیشتروشاید همش شبها بیداری وحرکت میکنی...روزها فقط بعد از خوردن غذا ویا شنیدن بعضی از موسیقی هاوآهنگ ها.   یه وقتا خوابی...اما همینکه بابا میاد خونه وصداش رو میشنوی، شروع میکنی به حرکت!   قربونت برم الهی،گاهی وقتا ماشالا انقدر تکون می خوری که می خوای شیکمم و سوراخ کنی و بیای بیرون.وای که چقدر این لحظه ها رو دوست دارم .خدایا شکر شکر شکر مامان جون هر روز زنگ می زنه و احوالت و می پرسه.دایی علی که عاشقته. خیلی دوست داره. اخه منم دوسش دارم زیاد. بابا جون دلواپست...
9 اسفند 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و... من می باشد